خانه ابدی زندایی عزیزم که به خدا پیوست
اینم خانه ابدی زندایی عزیزم خیرالنساء
که ما را تنها گذاشت
تا ابد به یاد خوبی هایت خواهیم بود ای مهربانم
برای شادی روح این مادر و تمام رفته هامون الفاتحه.
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچ یک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز
سهراب
اتفاقهایی هست که حسرت آن
تا همیشه باقی می مانند
مثل حسرت یک بار دیگر
بوسیدن دستان مادر …
چه زود هنگام کوچ ناباورانهات را دست اجل رقم زد
و گلشن عمرت را خزان مرگ فرسود
پا به پای تمام لحظهها داغ فراقت را بر دوش خواهیم کشید
و دیدگان سرشک ماتمت را خواهند
باریدچه نابهنگام صبح مهر رویت را
غروبی دردناک در آغوش گرفت
و ما از پس این غروب اسفناک لحظههایی
پژمردهتر از گلهای خزان زدهی روزگار خواهیم داشت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی