بدون عنوان
دختر نازم الان که دارم این متنو می نویسم سر کار هستم و شما در مهد.دیگه کاملا به مهد عادت
کردی و هر روز اونجا یه چیز جدید یاد می گیری
هفته قبل 3 روز تعطیلات داشتیم که رفتیم سنقر و شما کلی اونجا شیرین کاری کردی
شب که آبا زنگ زده بود می گفت جای النا خیلی خالیه
خلاصه هر جا می ری دل می بری گلم
راستی 9 خرداد اسباب کشی کردیم به منزل جدیدمون.اینجا خیلی راحت تریم چون
هم به محل کار مامان و بابا نزدیکه و هم 10 دقیقه راهه تا مهد شما
همه ی حرفاتو با کلمه ااااااااا به همه می فهمونی
ا:یعنی آب می خوام
ا:کجایی
ا:بیا
ا:نمی خوام
ا:نمی خورم
ا:می خوام
و خلاصه هزاران ااااااااااااااااااااا دیگه
البته مامان و بابا رو می گی اما هر وقت که دلت بخواد
راستی توی مهد کلیه اعضا صورتتو بهت نشون دادن و هر کدومو می پرسم با دستت نشون
می دی و فقط چشماتو با چشمک و یه لبخند ناز نشون می دی
الهی مامان قربون دختر نازش بره
الان قشنگ راه می ری و 11 تا مروارید سفید توی دهنت داری که می درخشن