بدون عنوان
دختر نازم سلام
فرشته کوچولوی من الان که دارم این مطالبو می نویسم 26 بهمن 1393. و چیزی به تولد 2 سالگی شما نمونده.اونقدر شیرین و خوردنی شدی که مامانی دیگه سر کار طاقت نمیاره همش توی این فکره که کی کار تموم میشه تا بره و دختر کوچولوشو بغل کنه و غرق بوسه کنه.
امروز 2 روزه که آبا جوون اومده زنجان.تقریبا 11 ماه بود که به ما سر نزده بود البته ما هر ماه بهش سر می زدیم.
دخترم خیلی شیرین زبون شدی شعر تاپ تاپ عباسی ..... رو به زبون خودت می خونی اونقدر شیرین می خونی که آدم دوست داره بگیره بخوردت وقتی بابایی رو صدا می زنی انگار قند توی دل بابایی آب می کنن بابایی عاشق اینه که شما بپری بغلش و بابایی رو ببوسی
سلام:ییام
الو:ایو
مامان:مامانی
بابا:باباییش
آنیتا:آنی
آیلار جون:آیی دون
عمو جون:عمو دون
خاله جون:آیا دون
غذا:ییو
بله:بیه
باشه:باچه
آره:آده
......
اینم کلماتیه که استفاده می کنی