النا جوونالنا جوون، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره

النا عشق مامان و بابا

بدون عنوان

1392/4/13 0:10
نویسنده : مامان اکی
147 بازدید
اشتراک گذاری

النا جوونم،با وجود تمام شب نخوابیها لذت با تو بودن و در کنار تو بودن بی حد و اندازه بود از همون ساعات اولیه تولدت دوست نداشتم حتی لحظه ای ازت جدا بشم توی این هفته چند تا آزمایش دادی وقتی داشتن ازت خون میگرفتن من حالم بد شد و بی بی جوون مجبور شد پیشت بمونه و من اومدم بیرون واسه تیروئیدو از کف پات خون گرفتن اما اونجا من مجبور بودم بالای سرت وایسم بنابراین کلی گریه کردم.

niniweblog.comالنا بغل خاله جوون

niniweblog.com

 

النا در زنجان

niniweblog.com

همه زنگ می زنن و بدنیا اومدنتو تبریک می گن منم از اینکه یه همچین گلی رو بدنیا آوردم خیلی خیلی به خودم می بالم.

niniweblog.com

دختر قشنگم

niniweblog.com

النا

niniweblog.com

الی خانمم

 

niniweblog.com

عشق مامان

niniweblog.com

نفس مامان

niniweblog.com

زندگی مامان

niniweblog.com

نفس جوون

niniweblog.com

این لباس اولین هدیه بابایی که از ارومیه واست خریده

niniweblog.com

الی بغل بی بی جوون

niniweblog.com

الی جوون

niniweblog.com

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

عمه مهتاب
15 تیر 92 12:08
عشق عمه سلام...جون عمه...دیروز که اومدی میانه از دیدنت دوباره همه ماخوشحال وسرشار از انرزی شدیم کوچولوی من...مادرت کار خوبی کرده واست وبلاگ ساخته اینجوری هر روز می بینیمت...شما عزیز دل عمه مهتاب مامان جون بابا جون عمو هادی هستی با ورودت به جمع خونواده چشم مارو از دیدن روی ماهت روشن کردی امیدوارم در آینده به همه آرزوهای خوبی که واست داریم برسی.وقتی بزرگ شدی دوستای خوبی واسه هم میشیم من و تو وآبجی آنیتا.




سلام عمه مهربونم مرسی از این همه محبتتون عشقو از چشماتون می تونم بخونم چون وقتی واستون می خندم چشماتون برق می زنه منم با تمام وجود شما و آبجی آنیتا ،مامان جوون ، بابا جوون و عموی عزیزمو دوست دارم....عاشقتونم...../ای بابا اینجور دل ندین قلوه بگیرین مامانی حسودیش میشه ها ها ها ها ها ها