النا جوونالنا جوون، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

النا عشق مامان و بابا

تجربه دومین سال نو

1393/1/5 9:49
نویسنده : مامان اکی
284 بازدید
اشتراک گذاری

 

حاجي فيروزه                   سالي يه روزه

 

همه ميدونن                   من هم مي دونم

 

تو هم مي دوني              عيد نوروزه

 

سالي يه روزه                 حاجي فيروزه

 

سبزه عيد

 

به نشانه رفتن زمستان و آمدن بهار، ايرانيان از قديم، پيش از شروع نوروز

 

سبزه ميكارند و آن را بر سر سفره هفت سين مي گذارند. سبزه ها را تا روز

 

 سيزدهم نگاه مي دارند و بعد از خانه بيرون ميبرند و در آب روان مي اندازند.

 

سفره هفت سين

 

قديمها سفره را سفيد انتخاب ميكردند، اما حالا سفره هاي رنگين ميگذارند و آيينه

 

و شمع و ماهي قرمز و تخم مرغ رنگ كرده و قرآن هم در كنار هفت سين قرار ميگيرد.

 

 سيب و سبزه و سنجد و سماق و سير و سركه و سمنو سر سفره هفت سین نمادي

 

از فراواني است. اگر به رسم و رسوم مقيديم سفره را بايد تا روز سيزدهم باز نگه داريم.

 

آيينه

 

آیینه سر سفره هفت سین نماد ذهن و فکر است.

 

سركه، صبور سفره ي هفت سين است

 

سركه نماد صبر است. چون كه درست شدن سركه روزهاي زيادي طول ميكشد

 

و صبر زيادي مي خواهد، سركه نماد صبر شده است.

 

قرآن و ديوان حافظ

 

مردم ايران وخيلي از فارسي زبانها، قرآن و ديوان حافظ را هم توي سفره هفت سين

 

مي گذارند و معتقدند باعث آرامش مي شود.

 

سير و سلامتي

 

سير با آن كه بد بو است اما در سفره هفت سين جايگاه ويژه اي دارد . شايد به

 

اين خاطر كه قديمي ها معتقد بودند سير 70 جور مريضي را از بين مي برد و

 

نماد سلامت است.

 

سبزه ، سبزه ي تازگي

 

سبزه سفره هفت سين نماد جوانه زدن و نو شدن است.

 

تخم مرغ رنگي

 

تخم مرغ كه رنگش ميکنيم و توي سفره هفت سين مي گذاريم نماد زايش است.

 

سنجد ميوه محبت است

 

وقتي درختِ کُنار به اندازه كافي بزرگ شود، ميوه اي خوش بو مي دهد. مردم در آن

 

قديم قديم ها معتقد بودند كه بوي اين ميوه باعث عشق و علاقه و محبت مردم

 

 به يكديگر مي شود. ميوه اين درخت سنجد نام دارد.

 

سکه

 

سکه سر سفره هفت سین نماد برکت است.

ماهي قرمز

 

ماهي نمادي است براي زنده نگه داشتن سفره هفت سين.

 

سيب سرخ محبت

 

سيب سفر ه هفت سين نماد خيلي چيزهاست، اما از همه مهمتر نماد مهر و

 

محبت و عشق است.

 

سمنو، شيريني زندگي

 

سمنو چون غذايي است مقوي و شيرين نماد شيريني زندگي است.

 

سماق سرخ و خورشيد

 

خورشيد موقع طلوع کردن رنگ سماق مي شود. به همين خاطر در فرهنگ ما،

 

سماق نماد رفتن تاريکي شب و شروع صبح و روشنايي است. شايد به همين

 

دليل باشد كه سماق را سر سفره هفت سين مي گذارند.

 

گندم بكاريم يا جو

 

در دوران خيلي خيلي قديم، شاهان ايراني انواع غله مثل گندم و جو را خيس ميكردند

 

تا جوانه بزند، مثل همين كاري كه ما نزديك عيد ميكنيم. هر كدام كه بهتر جوانه مي زد،

 

 آن سال به كشاورزان مي گفتند همان غله را بكارند.

 

خوراكيهاي عيد

 

تا همين چند وقت پيش که بابا مامانهای ما کوچک بودند، یا شاید کمی عقب تر،

 

غذای شب سال تحویل برنج و پلو ماهي بود. خیلی هم غذای مهمی بود، آخه آن

 

موقعها سالی یکی دو بار بیش تر برنج نمیخوردند. حالا ديگر پلوماهي اهميت گذشته

 

 را ندارد، اما هنوز هم ما شب عيد پلو ماهي مي خوريم. آجيل و شيريني و ميوه

 

پذيرايي هم كه خیلی می خوریم.

 

٢٨ اسفند ساعت 6:30 عصر تازه کار مامان و بابا تموم شد و راهی خونه شدیم

 

راستی یادم رفت بگم من واسه 20 اسفند 2 روز مرخصی گرفتم که هم پیش

 

النا خانم باشم و هم بتونم یه خورده خونه رو تمیز کنم اما خدا روز بد نشون نده

 

 الان که خونه رو نگاه می کنم از کرده خودم پشیمون می شم چون النا جوون

 

با دستای نازش که همراه با کاکائو و بسکویت و .... بوده کل خونه رو به روزی

 

 انداخته که انگار نه انگار که خونه تکونی شده اشکال نداره آخه این خانم کوچولو

 

نفشه مامانشه دیگه

 

ساعت 6 صبح 29 بیدار شدم و دوباره شروع کردم به تمیز کردن خونه تا 12 کل کارارو

 

انجام دادم بعد بابایی رو بیدار کردم تا اون صبحونه بخور من با النا یه دوش گرفتیم 

 

 و راهی خونه مامان جوون شدیم

 

همه جا بوی تازگی می داد همه شاد بودن و خوشحال.وقتی خونه مامان جون

 

رسیدیم مامان جوون قورمه سبزی درست کرده بود و البته آنیتا هم اونجا بود ناهارو

 

خوردیم و رفتیم سر خاک مادر بزرگ و پدر بزرگ بابایی.

 

موقع برگشتنی شبزه و ماهی گرفتیم و اومدیم مامان جوون سفره هفت سینو

 

باز کرده بود و چیدنیها رو چیده بود ماهی و سبزه رو گذاشتیم سر سفره و همه

 

 منتظر تحویل سال نو شدیم

 

سال 1393

 

همه شروع کردن به روبوسی و تبریک گفتن راستی آبا جوون هم اینجا با ماست

 

به من که خیلی خوش گذشت آخه همه پیش هم بودیم نه دلشوره تنها بودن آبا رو

 

داشتم نه ناراحتی تنها موندن مامان جوون و بابا جوون عمو هادی رو

 

امیدوارم هر سال بتونیم همه پیش هم و سلامت و شاد باشیم

 

بابا جوون به همه عیدی داد همه 10000 تومان به من که رسید 50000 تومان

 

 خیلی خوشحال شدم نه بخاطر اینکه زیاد داده بود نه

 

بخاطر اینکه هیچ وقت بین من و عمه مهتاب هیچ فرقی قایل نمی شه

 

بخاطر داشتن همچین پدر شوهر و مادر شوهری مثل همیشه به خودم بالیدم

 

مامان و بابا خیلی دوستون دارم

 

 بعد تحویل سال عمه مهتاب با عمو بهمن اومدن عید دیدنی و بعدش همگی رفتیم

 

خونه مادر بزرگ بابایی و بعد خونه بابا بزرگ آنیتا و بعد خونه عمه مهتاب.وقتی

 

برگشتیم با همه اونایی که نمی تونستیم بریم دیدنشون تلفنی صحبت کردیم 

 

 و عیدو تبریک گفتیم .فردا صبح رفتیم خونه خاله بابا،خاله مامان جوون،انه خانم -بابایی

 

3 ماه شیر این خانمو خورده-،آقا شیر علی-دوست صمیمی بابا جوون_ و بعدش رفتیم

 

روستای کلوچه.

 

راستش من خیلی از اونجا خوشم میاد آخه خیلی مردم خوبی داره اون خونه زندایی

 

نوشین_زندایی بابا جوون_ و بعد خونه ثمر عمه_دختر عمه بابا جوون - کلی بهمون

 

 خوش گذشت آخه اونجا بچه زیاد بود و النا کلی با بچه ها مشغول شد

 

 بعد این دیدو بازدیدا رفتیم خونه ناهارو خوردیم و راهی سنقر شدیم البته سر راه

 

داداش حسینم ورداشتیم و رفتیم سنقر

 

اول خونه خاله جوون لیلا بعد خونه عمو کریم بعد عمه آهو بعد دایی بزرگه و بعد

 

 دایی کوچیکه و آخر عمه محترم

 

انصافا این عید خیلی خوب بود چون همه با هم آشتی بودن و کسی با کسی قهر نبود

 

امیدوارم همیشه خوش باشین

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)